سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الله خدا

خداجون ای خدای مهربون ازت اجازه می خوام و کمکم کن تا این نوشته هام رنگ خدایی بگیره و جز راستی ودرستی چیزی دیگه ای ننویسم"ممنون"


(علی وار باشیم) برتر از انبیاء

آورده اند که در آن وقت که شاه مردان را ضربت زده بودند صعصعه بن صوحان پیش وی آمد و گفت: یا امیرالمومنین! مدتی است که مسائلی چند در خاطر من می گردد. من خواستم که از حضرتت سوال کنم هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایی بپرسم؟ گفتند:"بپرس." گفت: یا امیر! تو فاضل تری یا آدم(ع)؟ گفتند:" یا صعصعه! قبیح است که مرد خود را بستاید اما چون می پرسی (می گویم) آدم را از یک چیز نهی کردند وی بدان نزدیک شد(و بخورد) و بسیار چیزها بر من مباح کردند و من گرد آن نگشتم و بدان نزدیک نشدم." گفت: تو فاضل تری یا نوح(ع)؟ جواب دادند:" نوح بر قوم خود دعای بد کرد و من نکردم و پسر نوح کافر بود و پسران من سیدان جوانان اهل بهشتند." گفت: تو فاضل تری یا ابراهیم(ع)؟ فرمودند:" ابراهیم گفت: "پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی!" و من گفتم:" اگر پرده ها بالا برود یقین من زیاد نخواهد شد."

گفت: تو فاضل تری یا موسی(ع)؟ فرمودند:" حق تعالی وی را به رسالت فرستاد پیش فرعون. موسی گفت:" من می ترسم که مرا بکشند که من یکی را از ایشان کشته ام. برادرم هارون را با من بفرست" و چون رسول خدا(ص) مرا فرمودند که سوره برائت بر اهل مکه خوانم و من صنادید قریش را کشته بودم نترسیدم و برفتم و بر ایشان خواندم و تهدید و وعیدشان کردم."

گفت: تو فاضل تری یا عیسی(ع)؟ فرمودند:" مریم در بیت المقدس بود چون وضع حملش شد آواز آمد که برون رو که این خانهء عبادت است نه خانهء ولادت و مادر مرا چون وضع حمل شد برون کعبه آواز آمد که به اندرون کعبه آی و من در اندرون کعبه در وجودم آمدم."(بدنیا آمدم).

صعصعه گفت: راست گفتی یا امیرالمومنین.(داستان عارفان-کاظم مقدم)



سه شنبه 91 شهریور 21 توسط mak | نظر بدهید





 

پیامی از یک انسان خیلی خوب (8)
علی وار باشیم (4)
نهج البلاغه (2)
علی وار باشیم (1)

 

  

شهریور 91 (25)
مهر 91 (2)

 

 

 

 

 

 

کل بازدید : 36960
بازدید امروز :28
بازدید دیروز : 5
تعداد کل پست ها : 38

 

دانشنامه عاشورا

 

Eydad Productions